او از فرار خانواده اش از دانمارک به سوئد می گوید [مصاحبه: 1989]
US Holocaust Memorial Museum - Collections
نسخه كامل
به ما گفتند که نمی توانیم هیچ چمدانی با خود بیاوریم. و گفتند باید هر چقدر که می توانیم لباس گرم بپوشیم؛ ما به خانه چند نفر از دوستان والدینم ... دوستان مسیحی والدینم رفتیم و شب را در آنجا گذراندیم. به ما گفتند فقط یک شب آنجا می مانیم، که همین طور هم شد. صبح روز بعد ما...یعنی همه اعضای خانواده به ایستگاه راه آهن رفتیم، و با قطار عازم جنوب دانمارک شدیم. من به یاد می آورم که در طول فرار به سوئد، مرتب به ما می گفتند: "سعی کنید توجه دیگران را به خود جلب نکنید." این موضوع خیلی مهم بود. [مصاحبه کننده می پرسد: "چه احساسی داشتی؟] خوب باید بگویم که می فهمیدم موضوع خیلی جدی است، اما این احساس را هم داشتم که نوعی ماجراجویی هم هست. گمان نمی کنم بتوان از یک بچه شش ساله بیشتر از این انتظار داشت. مسلماً در این موضوع رگه ای از ماجراجویی وجود داشت.
آلمانی ها در آوریل 1940 دانمارک را اشغال کردند، اما دولت دانمارک همچنان پابرجا و قادر به حمایت از یهودیان دانمارک بود. در اوت 1943، دولت پس از امتناع از پذیرش خواسته های آلمان، استعفا داد. پلیس آلمان در اوایل ماه اکتبر شروع به دستگیری یهودیان کرد. لئیف و خانواده اش تصمیم به فرار گرفتند و با یک قایق ماهیگیری به صورت قاچاقی به مکانی امن در سوئد برده شدند. در سوئد، لئیف به مدرسه رفت و والدین او در یک کارخانه تولید پوشاک مشغول به کار شدند. این خانواده پس از پایان جنگ به دانمارک بازگشتند.