وضعیت محلهی یهودینشین ورشو را شرح میدهد [مصاحبه: 1989]
US Holocaust Memorial Museum - Collections
نسخه كامل
قحطی در محلهی یهودینشین، چنان شدید و چنان اسفناک بود که مردم کنار خیابانها میافتادند و میمردند، کودکان خردسال مرتب گدایی میکردند و هر روز صبح که از خانه بیرون میرفتی، جنازههایی را میدیدی که با روزنامه یا هر نوع روانداز دیگری که پیدا میشد پوشانده شده بودند، و آدمهایی را میدیدی... که مردهها را در گاریهای کوچکی حمل میکردند، آدمهایی که آنها را به گورستان میبردند و در گورهای دسته جمعی دفن میکردند. و هر روز هزاران هزار نفر فقط در اثر سوء تغذیه جان خود را از دست میدادند، چون آلمانی ها به مردم گتو، چیزی برای خوردن نمیدادند. هیچ چیز برای خوردن نبود. نمیتوانستی وارد جایی شوی و چیزی بخری یا جیرهی غذا بگیری. خودت و شانست. اگر شانس نمیآوردی، میمردی و اوضاع اینطور بود.
خانوادهی لونت نیز مانند یهودیهای دیگر در گتوی ورشو محبوس شدند. در ۱۹۴۲، زمانی که آبراهام مخفی شده بود، آلمانیها در یک یورش، مادر و خواهرانش را دستگیر کردند. آنها کشته شدند. او به اردوگاه کار اجباری در همان نزدیکی فرستاده شد، اما فرار کرد و به پدرش در گتو پیوست. در ۱۹۴۳، آنها به مایدانک تبعید شدند و پدر آبراهام آنجا فوت کرد. بعداً آبراهام به اسکاژیسکو، بوخنوالد، اشلیبن، بیزینگن و داخائو فرستاده شد. نیروهای ایالات متحده، آبراهام را هنگامی که آلمانیها، زندانیها را از محل خارج میکردند، آزاد کردند.